اينجا گناه بخشند کوهي به کاه بخشند
بيچاره من که باخود ناورده پرّ کاهي
من را ببخش يارب گرچه گناه کارم
گرچه فرار کردم از تو به هر گناهي
شوقت به من فزون بود از مادري به فرزند
من اشتباه کردم يارب چه اشتباهي
هرگه نماز خواندم فکرم به هر کجا رفت
جز درگه تو اي يار يا ربُّ يا الهي
در ظلمتم اسيــرم شيطان شده اميرم
نــگــذار من بمـــانـم در ظلمت و سياهي
هر کس که عاشقت شد پرواز کرده زين خاک
عشقت فراريم کرد از ذلت و تباهي
گفتي که بندهي من برگرد سوي ربَّت
حتي نکردم آنـــدم بر پشت سر نگاهي
وقتي که رفتم آندم سوي گناه و عصيان
از عمق جان کشيدي معبود من تو آهي
حالا شدم پشيمان از کرده بد خويش
عادل دراز کرده دستش ز عمق چاهي
شاعر: عادل چراغيان
کانل شعرکده در تلگرام
@karbala14
درباره این سایت